چرا حماس نابود نشد؟
صابر گل عنبری، کارشناس مسائل منطقه نوشت:
گفته شد که علت این که غزه سقوط نکرده این است که حماس به عنوان طرف حاکم بر این منطقه هنوز وجود دارد. اما چرا حماس به عنوان طرف ضعیف جنگ کنونی با وجود کاربست این حجم از خشونت و تخریب نابود نشده است و همچنان بر ۶۵ درصد مساحت غزه بدون حضور فیزیکی ارتش اسرائیل با امکانات ناچیز کنترل دارد و در بقیه مناطق هم با نظامیان اسرائیلی درگیر است؟
۱. جبهه داخلی غزه
مهمترین عامل تداوم حیات حماس تابآوری تاریخی جبهه داخلی غزه است.
فهم جامعه غزه ظرافت و دقت خاصی را میطلبد. این جامعه مانند کل فلسطین متکثر است و همه طرفدار حماس نیستند و قبل از جنگ حدود ۴۰ درصد از مردم هوادار احزاب دیگر و یا حتی مستقل از آنها بودند. اما در مجموع شاهد نوعی همراهی جامعه غزه با حماس در این جنگ هستیم که لزوما به معنای تایید خود حماس و یا حتی واقعه هفتم اکتبر نیست!
طیفی مردمی و برخی از جریانهای سیاسی غزه از این تصمیم حمایت نمیکنند؛ اما این هم بدان معنا نیست که حاضر باشند با اسرائیل علیه حماس کار کنند؛ بلکه برعکس در کنار پایگاه اجتماعی سنتی خود چتر حمایتی مستحکمی را برای این تشکیلات در مقابل اسرائیل خلق کردند که در مخالفت با کوچ اجباری از این منطقه و عدم شورش علیه حماس و غیره با وجود این همه مصیبت و گرفتاری در این یک سال و نیم نمود یافته است.
در این مدت، اسرائیل از هیچ فشاری برای وادار کردن مردم غزه به شورش عمومی و تحریک برخی جریانها همچون جمعیت عشایر و قبایل برای جایگزینی حماس فروگذار نکرد، اما ناکام ماند و این قبایل نپذیرفتند.
در واقع اگر سیل شورش به راه میافتاد، حماس هرگز قادر به ادامه جنگ نبود. واقعیت این که مردم بیخانمان غزه جنگ را نه فقط علیه یک گروه بلکه علیه انسان فلسطینی و حق خود بر سرزمینشان میدانند و با وجود از دست دادن خیلی چیزها، اما باورمند به آرمان خود، نمیخواهند سرزمینشان را از دست بدهند.
البته کشته شدن رهبران حماس و بسیاری از اعضای خانوادههای آنها در این جنگ و فراگیری تیغ نسلکشی هم در تحملپذیر کردن این فاجعه برای ساکنان غزه تاثیر داشته است.
۲. ساختار حماس
عامل دیگر به ساختار خود حماس باز میگردد که آن را از دیگر احزاب و تشکلهای اسلامگرا در منطقه متمایز ساخته است. ساختار تشکیلاتی حماس متکی به زعامت یک فرد و متمرکز نیست و بلکه سیستمی شورایی با نهادهای متعدد است و رهبری آن بیش از دو دوره چهار ساله نمیتواند رئیس دفتر سیاسیاش شود؛ به همین خاطر وقتی هنیه رییس این دفتر شد که دو رهبر پیشین آن (خالد مشعل و ابومرزوق) حضور داشتند. به همین علت وقتی هنیه و معاونش و سپس سنوار کشته شدند، خلا و خللی عمده در ساختار حماس ایجاد نشد و به کار خود ادامه داد.
در واقع همین ساختار تاکنون مانع انشقاق حماس مانند دیگر احزاب فلسطینی شده است؛ در حالی که بیش از بقیه عوامل بالقوه انشقاق را در خود دارد که یکی از آنها چندپارگی جغرافیایی و پراکندگی در سه جغرافیای منفصل غزه، کرانه باختری و خارج از فلسطین است. همین عامل جغرافیایی بزرگترین چالش و تهدید و خود مولد انشقاق است؛ اما ساختار تاکنون آن را هضم کرده است. در همین حال نیز حماس گرایشهای فکری متفاوتی را در خود جای داده است؛ از نوعی سلفیت گرفته تا لیبرال مسلکی.
۳. نظام بسته امنیتی
دیگر نقطه قوت حماس را میتوان نظام بسته امنیتی آن دانست که ابتدا با اصل غافلگیری در حمله هفتم اکتبر و بعدا هم در طول جنگ در حفظ بیش از ۱۰۰ گروگان، ساختار فرماندهی و کنترل خود، شاکله زیرساختهای تونلی و همچنین حفظ فرماندهان و رهبران ارشدش در غزه امثال برادر سنوار، ابوعبیده و دهها نفر دیگر نمود دارد.
چند روز پیش، شبکه ۱۲ اسرائیل به نقل از شاباک از دشواری نفوذ به حماس در این سالها خبر داد و گفت حتی برخی جاسوسان در غزه با حماس همکاری کرده و تلآویو را فریب میدادند.
در واقع حماس در خارج از غزه با ترور هنیه و عاروری بیشتر از داخل در سطح رهبری خود تلفات داده است؛ اما در داخل خود سنوار هم به طور تصادفی کشته شد.
در ماههای اخیر نیز حماس حدود ۷ هزار نیروی جدید جذب کرده؛ اما مساله اینجاست که این تعداد نیروی مبتدی آموزش میخواهد و سوال این است که این آموزشها و تدارکات در چنین جنگ ویرانگری چگونه به وسیله سازمان رزم حماس انجام میشود؟
همچنین به گفته منابع اسرائیلی هنوز کارگاههای تولید سلاح حماس فعال است، اما این کارگاهها کجا هستند و چگونه در این محاصره همه جانبه کار میکنند؟
و دهها پرسش دیگر.
اینها نشان میدهد که سازمان رزم حماس هم سازمانی پیچیده با زیرساختهای نظامی مستحکمی در زیر زمین به دور از چشم اسرائیل است که با کاربست تاکتیک دفاع خوشه انگوری تاکنون مانع تحقق هدف اصلی جنگ شده و بنبستی راهبردی برای اسرائیل در غزه خلق کرده است.
منبع: نگاه دیگر