اینترنت طبقاتی: غیرانسانی و خطرناک

سعید ارکان‌زاده یزدی، روزنامه‌نگار و پژوهشگر ارتباطات، در یادداشتی که در اختیار زومیت قرار داده، به موضوع اینترنت طبقاتی و پیامدهای آن اشاره کرده است. ارکان‌زاده در این یادداشت توضیح می‌دهد که چرا ایده ارائه اینترنت طبقاتی یک ایده خطرناک و غیرانسانی است و نباید اجرایی شود. در ادامه این یادداشت را می‌خوانید:

چرا نباید از پیشنهاد برداشتن فیلترینگ یوتیوب برای استادان دانشگاه و دانشجویان خوشحال شویم، بلکه باید از برنامه‌هایی که برای اینترنت طبقاتی در ایران ریخته می‌شود احساس خطر کنیم؟ ابتدا ببینیم در سه هفته اخیر چه گذشته است.

سه‌شنبه هفته پیش، ۱۸ دی ۱۴۰۳، وزیر علوم در مصاحبه‌ای با خبرگزاری مهر که تیترش مزین بود به عبارت «خبر خوش»، اعلام کرد وزارت علوم با همکاری کمیته تعیین مصادیق محتوای مجرمانه مذاکراتی کرده و امید است که مسدودی یوتیوب حداقل برای استادان دانشگاه و دانشجویان رفع شود. این دومین بار طی دو هفته بود که نشانه‌های اینترنت طبقاتی در سطح سیاست‌گذاری و اجرایی دیده می‌شد.

اشاره قبلی به اینترنت طبقاتی در روز سه‌شنبه ۴ دی بود که شورای عالی فضای مجازی مصوبه‌ای را تصویب کرد تا فیلترینگ واتس‌اپ و گوگل‌پلی برداشته شود. چند ساعت پیش از جلسه شورا، همین خبرگزاری مهر متن احتمالی مصوبه را منتشر کرد که در آن از «ساماندهی اینترنت اقشار» سخن به میان آمده بود. هنوز پس از سه هفته، متن مصوبه شورای عالی فضای مجازی که به‌گفته یکی از حاضران جلسه ۳۲ بند داشته منتشر نشده است. اما طی این مدت، دو بار زنگ خطر اینترنت طبقاتی به صدا درآمده.

کپی لینک

ریشه‌های اینترنت طبقاتی

اینترنت طبقاتی یعنی اینکه دسترسی به کمیت و کیفیت اینترنت در طبقات مختلف جامعه متفاوت باشد. مثلاً استادان دانشگاه، وکلا، پزشکان و مهندسان بتوانند اینترنت با سرعتی بیش از حد مجاز داشته باشند یا برخی از پلتفرم‌ها و وب‌سایت‌ها برای آن‌ها فیلتر نباشد، درصورتی‌که سایر مردم از این امکان محروم باشند.

این قصه سر دراز دارد: از سال ۱۳۸۵ شورای عالی انقلاب فرهنگی با پیشتیانی دولت وقت طرحی را مصوب و اجرا کرد که حداکثر سرعت برای مشترکان عادی اپراتورهای ارائه‌دهنده اینترنت تنها ۱۲۸ کیلوبیت بر ثانیه باشد. شاید این امر برای برخی از خوانندگانی که سن‌شان به آن سال‌ها قد نمی‌دهد باورکردنی نباشد، اما ۹ سال این سیاست پی گرفته شد و کسانی که اینترنتی با سرعتی بالاتر می‌خواستند باید به انواع حربه‌ها متوسل می‌شدند تا ثابت کنند از اینترنت استفاده «حرفه‌ای» می‌کنند و فرضاً بتوانند اینترنت ۲۵۶ یا ۵۱۲ کیلوبیت بر ثانیه داشته باشند.

اما سرانجام فناوری پیشرفت کرد و فضای جامعه نیز دگرگون شد و دیگر امکان پیگیری چنان سیاستی نبود. تازه در سال ۱۳۹۴ بود که محدودیت ۱۲۸ کیلوبیتی برداشته شد. اما از آن سو، فیلترینگ تشدید شد. پلتفرم‌هایی مثل فیس‌بوک و توییتر و یوتیوب از قبل فیلتر شده بودند و نوبت به تلگرام رسید و بعدتر واتس‌اپ و اینستاگرام هم به چاه فیلترینگ افتادند. طی این سال‌ها، طبق چهار گزارش انجمن تجارت الکترونیک تهران درباره کیفیت اینترنت در ایران، ما علاوه بر فیلترینگ گرفتار کاهش سرعت و اختلال عمدی در شبکه هم هستیم که اینترنت کشور را به یکی از بی‌کیفیت‌ترین اینترنت‌های جهان در حال توسعه تبدیل کرده است.

حالا اگر در این آشفتگی و موانع متعددی که بر سر راه ایرانیان در دسترسی به اینترنت هست، طبقاتی از جامعه از اینترنتی بهره‌مند باشند که سرعتی بالاتر داشته باشد ــ چنان که در سال‌های محدودیت ۱۲۸ کیلوبیتی بود ــ‌ یا اقشاری باشند که وب‌سایت‌ها و پلتفرم‌هایی برای آن‌ها فیلتر نباشد ــ‌ مثلاً در طرح وزارت علوم برای رفع مسدودی یوتیوب استادان و دانشجویان ــ‌ ما با اینترنت طبقاتی یا به‌اصطلاح اینترنت اقشار که به‌تازگی برای این پدیده ساخته شده روبه‌رو هستیم.

کپی لینک

چرا غیرانسانی

اینترنت طبقاتی راه محرومیت از اینترنت را هموار می‌کند. وقتی قشری و طبقه‌ای از جامعه با اینترنت طبقاتی از یک موهبت بهره‌مند شوند، در عمل، سایر افراد جامعه از آن محروم و بی‌نصیب خواهند بود. این سؤال در افکار عمومی پیش می‌آید که چرا باید مانع دسترسی به نعمت اینترنت سالم و باکیفیت در بین طبقات وسیعی از جامعه شد؟ چرا فرضاً استاد دانشگاه یا دانشجو باید به یوتیوب دسترسی داشته باشد و دیگران نداشته باشند؟ توجیه این است که استاد دانشگاه با یوتیوب به‌اصطلاح کار علمی می‌کند. به‌فرض که این حرف درست باشد؛ چرا دیگران که استاد و دانشجو نیستند نتوانند کار علمی کنند؟ و اساساً مگر یوتیوب که یک رسانه اجتماعی اشتراک‌گذاری ویدیویی است، پلتفرم آموزشی یا دانشگاهی است که کارکردن با آن نیازمند مدرک تحصیلی باشد؟

وقتی یوتیوب در آستانه فیلترینگ بود، بخشی از همین استادان دانشگاه که خود را متخصص سواد رسانه‌ای می‌خواندند، از یوتیوب هیولایی ساخته بودند که الگوریتم‌هایش باعث اغفال کودکان و نوجوانان می‌شود و سوگیری‌هایش افکار عمومی را منحرف می‌کند و اسباب ترویج محتواهای مستهجن است و باعث ایجاد ناآرامی در جامعه می‌شود. اما حالا این پلتفرم، به‌گفته وزیر علوم، کاربری عمدتاً آموزشی پیدا کرده و سهمش در تحقیق و پژوهش و آموزش زیاد است. عموم کاربران این‌ها را می‌بینند و قضاوت می‌کنند.

در سیاست‌گذاری‌های اینترنت باید توجه کرد که شبکه ارتباطی با رسانه‌هایی همچون تلویزیون یا مطبوعات بسیار متفاوت است. اینترنت زیرساخت ارتباطی برای جامعه بشری امروز است. آن را می‌توان با تلفن و آب و برق مقایسه کرد. هر شهروندی حق زندگی دارد و ارتباطات هم بخشی از زندگی همه ماست. پس باید به زیرساخت ارتباطی باکیفیتی که اکنون بر بستر اینترنت رشد یافته دسترسی داشته باشد. اینکه برخی از طبقات جامعه را فرهیخته‌تر یا نیازمندتر به اینترنت بدانیم و دیگران را نه، رنگ و بویی شبیه به تمایزگذاری در برتری‌جویی‌های طبقاتی یا نژادی در آلمان دهه ۱۹۴۰ یا آمریکای پیش از دهه ۱۹۶۰ دارد که نمونه‌هایی از جامعه‌ای نابرابر با سیاست‌هایی غیرانسانی بودند و آوازه‌اش تاریخ معاصر را پر کرده.

مطلب مرتبط

آیا درست است که ما در جامعه ایران که مدعی برقراری عدالت و رعایت کرامت انسانی است، بگوییم استادان دانشگاه و دانشجویان می‌توانند از یوتیوب استفاده کنند چون ظاهراً سوادشان بیشتر است، اما به‌فرض کارگر زحمت‌کشی که خسته توی اتوبوس و مترو نشسته و منتظر است به خانه‌اش برسد نتواند ویدیویی را در باب تربیت فرزندش در یوتیوب ببیند یا یک کشاورز نتواند فیلمی را در یوتیوب نگاه کند تا آفت زمین و باغش را از بین ببرد؟ اصلاً تو بگو افراد می‌خواهند در اینترنت وقت خودشان را تلف کنند و فقط محض تفریح، ویدیوهای سبک را پشت هم ببینند تا عمرشان هدر شود. به سیاست‌گذار کلان ارتباطات نوین چه ارتباطی دارد؟ هر فرد آزاد است که عمرش را صرف کاری کند که دوست می‌دارد. مگر انسان‌ها آزاد به دنیا نیامده‌اند؟ این تبعیض است که جامۀ تنزه و استعلا به خود پوشانده.

افزون بر اینکه در سال‌های اخیر روشن شده است کسانی که به دانشگاه می‌روند، در مجموع تمکن مالی بیشتری نسبت به سایر افراد جامعه دارند. به عبارت دیگر، ثروتمندان شانس بیشتری برای ورود به دانشگاه دارند و محرومان بیشتر پشت در دانشگاه می‌مانند. سیاست‌های جذب هیئت علمی هم طوری است که بسیاری از افراد حتی با درخشان‌ترین تحصیلات و سابقه علمی پشت در می‌مانند. بنابراین، اکنون با سیاست‌هایی مثل اینترنت طبقاتی برای دانشگاهیان، ما محرومان را دوباره از اینترنتی با کیفیت کمی بیشتر محروم می‌کنیم و این یعنی بازتولید محرومیت و نابرابری طبقاتی در جامعه و مجدداً باید تأکید کرد این سیاست تماماً غیرانسانی است.

مطلب مرتبط

غیرانسانی و غیراخلاقی است که ما طبقاتی از جامعه را برتر بدانیم و به‌واسطه این برتری، سایر طبقات را در محرومیت نگه داریم، آن هم محرومیت از مواهبی که حق هر شهروندی است و زیرساخت جامعه امروزی را تشکیل می‌دهد. ذهنیتی که برتری طبقاتی را پذیرفته، تصور می‌کند اگر استاد دانشگاه در اینترنت دنبال مقاله‌ای علمی باشد کارشان برتر از عمل فرضاً پدربزرگ و مادربزرگی است که به‌واسطه اینترنت با نوه‌اش تماس تصویری می‌گیرد. چه کسی چنین برتری‌ای را تعیین کرده است؟ مگر ما مدعی نیستیم که جامعه ما باید جامعه‌ای آزاد و برابر باشد که عدالت در آن نقشی پررنگ دارد، همه صاحب کرامت‌اند و باید بتوانند تا آخرین ظرفیت‌های انسانی خود را محقق سازند و همه امکانات به‌مساوات برای تمامی افراد مهیا شده است؟ پس این برتری‌جویی‌ها و محروم‌سازی‌های طبقاتی چه توجیهی دارد؟

کپی لینک

چرا خطرناک

سیاست‌های اینترنت طبقاتی شکاف دیجیتال را تشدید می‌کند. شکاف دیجیتال خیلی ساده یعنی نابرابری طبقات مختلف جامعه در دسترسی به ارتباطات نوین و ابزارهای فناورانه که اکنون همه قالبی دیجیتالی دارند. در دهه ۱۳۷۰، هنگامی که اینترنت خانگی تازه داشت رواج می‌یافت، استادان علوم ارتباطات و سیاست‌گذاران این حوزه به‌تأسی از نهادهای بین‌المللی خوشنامی همچون یونسکو دائماً از لزوم کاهش شکاف دیجیتال در جامعه و در دسترسی قراردادن ابزارهای ارتباطی برای همه شهروندان سخن می‌گفتند. معلوم است که توسعه یک کشور با شکاف عمیق دیجیتالی میسر نباشد و در آن زمان که همه از توسعه ایران می‌گفتند، یکی از زیرساخت‌های مهم توسعه را همه‌گیری اینترنت و بهره‌مندی تمام افراد از آن می‌دانستند.

بیشتر بخوانید

اما در عمل، سیاست‌هایی که طی دو دهه اخیر در حوزه ارتباطات نوین پیش گرفته شده، نشان از تشدید شکاف دیجیتال دارد. اینکه اینترنت سرعت بالا را به مشترکان خانگی ندهیم یا تقریباً تمام پلتفرم‌های مهم جهان را در ایران فیلتر کنیم یا در دریافت و ارسال بسته‌های داده در طول شبکه اختلال ایجاد کنیم، ما را نه‌تنها به توسعه نزدیک نمی‌کند که هر روز از آن دور می‌سازد. سیاست‌هایی مثل اینترنت طبقاتی شکاف دیجیتال را بین اقشار مختلف مردم عمیق‌تر می‌سازد و از این جهت برای همه ما خطرناک است چرا که ایران را از توسعه دورتر می‌کند و کشور را عقب نگه می‌دارد.

می‌توانیم نگاهی به کشورهای همسایه ایران بیندازیم و گام‌هایی را که آن‌ها برای توسعه برمی‌دارند با سیاست‌های ارتباطی خود مقایسه کنیم. مرکزیتی که امارات متحده عربی در حوزه فناوری برای خود ایجاد کرده، برنامه‌هایی که عربستان برای ایجاد شهرهای فناورانه دارد، طرح‌های ترکیه و عراق برای توسعه خدمات اینترنت و حتی فیلترنبودن پلتفرم‌های جهانی در افغانستان زیر سلطه طالبان را می‌توان با سیاست‌های ارتباطات نوین در کشور مقایسه کرد و به خطر امتناع توسعه بیشتر پی برد.

باری، اینترنت طبقاتی که اخیراً در شکل سازماندهی اینترنت اقشار یا رفع فیلترینگ یوتیوب برای استادان دانشگاه و دانشجویان رخ نشان داده، سیاست‌گذاری‌ای غیرانسانی و خطرناک است که باید از آن پرهیز کرد. راه مواجهه با اینترنت همان است که استادان مطرح علوم ارتباطات ایران همچون زنده‌یاد دکتر کاظم معتمدنژاد در دهه ۱۳۷۰ توصیه می‌کردند یا فی‌المثل پیشنهادهایی که هنگام شرکت در اجلاس جهانی سران درباره جامعه اطلاعاتی ۲۰۰۳ ژنو و ۲۰۰۵ تونس عنوان می‌کردند. مجموعه توصیه‌ها این بود که ایران باید تلاش کند شکاف دیجیتال را به کمترین حد برساند و اینترنتی با بهترین کیفیت و کمترین محدودیت‌ها را در دسترس همگان قرار دهد. باید بپذیریم ایران کشوری استثنایی نیست و مسیر توسعه‌اش همان است که سایر کشورها دارند می‌پیمایند. هر روزی که دیرتر می‌شود، چند سال عقب‌تر می‌مانیم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا